سلام به همه دوستای گلم
حسابی از بودنم لذت ببرید چون این اینترنت بازیش گرفته و ممکنه همین یک راه باریکه اینترنتم از دست بدیم ، خدا نیاره اون روز رو
طبق قولی که دادم دو سری عکس رو براتون گذاشتم از قبل و بعد از عید اما از این به بعد به روال عادی با عکسها پیش میریم .
و اما این روزها .این روزها واقعا زود میگذره ، روزهای من دوره داره که شامل روزکاری ، شب کاری و استراحت مصطفی میشه و من روزها رو اینطوری حساب میکنم
مثلا دیگه نمیپرسم امروز چندشنبست ، میپرسم : مصطفی امروز چندمین روز کاریه ؟
8 روز کاری رو به امید استراحتش میگذرونم و اون چند روز استراحتو همش کنار خودم نگهش میدارم و با خباثت تمام نمیزارم بدون من جایی بره و دایره تفریحاتش رو فقط محدود به خودم کردم و واقعا بعضی وقتا از دست خودمم حرصم میگیره ولی خوب دست خودم نیست ، دلم میخواد ساعتها بشینه کنارم و فقط کنار من باشه ، حتی به گوشیش حسودیم میشه ، به کتاباش به پتوش ، اینطوری که پیش میرم کم کم فکر کنم با وسایل شخصیش درگیر بشم
اشتراک گذاری در تلگرام
تبلیغات
درباره این سایت